شعر نو

دیده نمیشوی ولی دیده تو را نظر کند
جز تو نخواهد عاشقت از همگان حذر

شاعر:فردین فرج الهی راد

هزار وعده میدهی و یک کام اما نه
از این تظاهرات و شعار بدم می آید
هجر است همیشه اول هر عشق اما من
آن نارسم که هم از انتظار بدم می آید
اسیر تو بر سر هر بازارند صد به صد
میترسم و از این احتکار بدم

شاعر:آرش ترابی خواه

به نام خدا
طریق صالحان
ما نمی‌خواهیم که نام ما بیفتد بر زبان
بلکه خواهیم پاک باشد از پلیدی‌ها روان
شهره‌ی عالم شدن چیزی نیفزاید مرا
بنده‌ی حقّیم و بشناسند مرا در آسمان
خَلق گرفتارند و

شاعر:رضاپور

در سرگردانی خیالش میانبری زد به امید
در این هوای مسموم رهید
پرگارِ ثانیه دایم بایک دایره فریفت
شاید،
در جاده ی سیلابِ سرابها
بابِ میلِ دفِ دلقک وارِ دلش
نتی به هوای ترساآهنگ حیاتی بنوازد

شاعر:بتول دروچی

شب آرامی بود
همه جا غرق سکوت
غرق در تنهایی.
موج دریا،آرام
بوسه بر گونه ی ساحل میزد
و‌ نسیمی خوش ذوق
برگ های گل گلدان مرا میرقصاند.
شب آرامی بود
ناگهان بغض گلویت را بست
آسمان ابری

شاعر:سپهر شکری

روزگاریست که ماراچون دگران میدانی
وصله ناجور ،به مثال شیشه وسنگ میدانی
حرمت عشق سرانجام به حرمان روکرد
عشق لیلا به دل مجنون خون کرد
گوشه چشم به منت زما برگیری
این چنین فرق مَنت بادگران

شاعر:سارااعتمادی

« راهی به سوی تو »...
کی میرسد تا خانه ام از غصه ها خالی شود...
مگر اینکه دل یار٬ گرفتار این حوالی شود...
چه شبها و روزهایی که با گل برایش سرشتم...
شاید که در بند آن، کوزه های سفالی شود...
به میل و

شاعر: مرضیه حسینی

در میان این همه مرد و زن‌ها
رسید وقت سین ، جین کردن‌ها
دادگاهم داد ، گاه بدادم رس
محکومم به جرم حق گفتن‌ها
اشتباهم حق گویی‌ست زین پس ؛
لب می‌دوزم با نخ و سوزن‌ها
بند زندان انتظارم را

شاعر:یزدان ماماهانی

جیب هایم را گشتند
کوله ام را خالی کردند
تا که نشانی از تو پیدا کنند
غافل از آنکه تو درمیان جان منی نه در کوله

شاعر:ویدا فردین فر

باد هنرمند کویری
این زمان سرد خاک آلود
بر چهره ات
چه نقشی آفرید
چون موج بر پیشانی دریا..
و این
زیباترین شعر
از گوشه ی محراب چشمان تو بود
که جاری شد
مثل رشته های گسسته باران
از کنار شیشه ی

شاعر:مهناز الله وردی میگونی

درود آدم هم مرا می آزارد
چه رسد به دود
دود درد آلوده آه آدم
دوداندود
دمادم در سینه ام
نفس را تنگ می شمارد
منم که خاک پاک دوستانم
لیک به پشیزی نمیخرند یارانم
پشت ابرها
خدایی نیست
پشت

شاعر:حسن رسولی

صحبت از بیهوده گویی به بزرگان آمد
تا کمی بار غم سنگین را، بکشد بر دوشش
چون که آمد خبر از عارضه ی شاگردی
یک قلم گیرد و استاد بگویند پیشش
شعر: ابراهیم

شاعر:ابراهیم آشوردن

همواره جهان به کشمکش ها باقی
یک لحظه به ابر و لحظه ای آفتابی
تکلیف شدیم که بعد ازاین نگذاریم
چشمی که به خنده است شود گریانی

شاعر:مصطفی مروج همدانی

منو این دلم عجیب آلوده شدیم..
ضرب المثل تابوده همین بوده شدیم
آلوده به تو به آن نگاه گرمت
مثل گروگان فیلم ربوده شدیم
منو دل سخت دلت را خواندیم
درراه رسیدن به تو آزموده شدیم
مارنج کشیدیم دراین

شاعر:عفت سعادتی

فندک که می زنی...
کبریت که می کشی...
◻
سیگار که روشن می کنی
یا تا انتها
خاکستر می شود یا
زیر پایت لِه...!
◻
هیچ می دانی
سر سیگارهای زیادی آتش گرفته است...؟!
◻
پُک می زنی به خون ِ ما
بِزن

شاعر:بهرام شریفی

دَرآسمانِ چَشمِ تو
سِتارِه ها
بِه گِرد ماه
بِه بَرقِ عِشقِ چِشم مَن
بِه حَسرت اند
دَرنگاه...
واین دِلِ شِکسته پَر
کَبوترانه
چَشم بِه راه...
بِه هَرصُبح وظُهروشام
سَحَرگَهان
یا
بِه

شاعر:امیرخانکی

تمام زندگی رابا مجازی باختیم..
صبح وشب رابا عکس واستوری ودنیای خیالی باختیم..
صدحیف وصدحیف که عمرعشق راپای بازی مجازی باختیم..
زندگی راباچت وواتساپ وتلگرام و...وای براستادبزرگش

شاعر:کیمیاطولابی

فرمانـده از ســایه، گـذر کردی شبـانه
با مشق خون بی سر سفر کردی شبانه
در تیغ طوفان روزه ها را عاشقانه
همـراه یـارانت سحـر کردی شبـانه
دستـان ِ رستـم پیکرت سـرخ از رشادت
با رخـش دل از شب

شاعر:آمنه حیدری

شب تاری میان خواب بودم
مثال هر شبان بی تاب بودم
که نوری بر نگاه من فرود شد
که کور از نور تو آفتاب بودم
ز سِر بودنت هر دم نه آگاه
کنار تو چنان شبتاب بودم
گرفتی در برت هر دم نگاهم
تو ای زیبا سرشت

شاعر:آرش وفایی

سیر نشود ...
- سگ نگهبان -
با "قرص خواب" ...!
بینش پارسا
بهمن ۹۸

شاعر:بینش پارسا